چیربخت گشتن
لغتنامه دهخدا
چیربخت گشتن . [ ب َ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) پیروزبخت شدن . خوشبخت شدن . پیروز شدن . غالب و فاتح آمدن :
سه روز این چنین بود پیکار سخت
نگشت از دلیران یکی چیربخت .
سه روز این چنین بود پیکار سخت
نگشت از دلیران یکی چیربخت .
اسدی (گرشاسب نامه ).