ترجمه مقاله

چین انداختن

لغت‌نامه دهخدا

چین انداختن . [ اَ ت َ ] (مص مرکب ) چین افکندن . چین دادن . به کیس و شکن درآوردن .
- چین در ابرو از کسی انداختن ؛ با کسی خشم گرفتن :
ز کس چین در ابرو نینداختی
ز بازی به تندی نپرداختی .

سعدی (بوستان ).


ترجمه مقاله