ترجمه مقاله

ژازن

لغت‌نامه دهخدا

ژازن . [ زُ ] (اِخ ) پسر اِزُن پادشاه یلکس . وی بیاری سانتور شیرون رفعت و مقام یافت و سپس به دست پلیاس از تخت سلطنت که از پدر بمیراث برده بود خلع شد. او آرگونوت ها را به گشادن گنج های کلشید راهنمائی کرد و از این ممالک دور مدئه را همراه آورد و او را بزنی گرفت ، سپس وی را طلاق گفت و با کروز دختر سی زیف ازدواج کرد. کروز از ژازن دو فرزند آورد. ژازُن سرانجام تخت سلطنت یلکس را مجدداً به دست آوردو پس از حادثه ٔ دیگری در سرگردانی و بدبختی بمرد.
ترجمه مقاله