ژراغن
لغتنامه دهخدا
ژراغن . [ ژَ غ َ ] (اِ) ریگستان . (آنندراج ) :
زمینی ژراغن بسختی چو سنگ
نه آرامگاه و نه آب و گیا.
این بیت در لغت نامه ٔ اسدی بشاهد لغت زراغن (با زاء یک نقطه ) آمده است به همین معنی . رجوع به زراغن شود.
زمینی ژراغن بسختی چو سنگ
نه آرامگاه و نه آب و گیا.
بهرامی (از فرهنگ شعوری ).
این بیت در لغت نامه ٔ اسدی بشاهد لغت زراغن (با زاء یک نقطه ) آمده است به همین معنی . رجوع به زراغن شود.