ترجمه مقاله

ژندگی

لغت‌نامه دهخدا

ژندگی . [ ژَ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی ژند و ژنده . پارگی . کهنگی . (غیاث ). رثاثت :
سیه گلیم خری ژنده جل و پشماکند
که ژندگیش نه درپی پذیرد و نه رفو.

سوزنی .


ترجمه مقاله