ترجمه مقاله

کابلی

لغت‌نامه دهخدا

کابلی . [ ب ُ ] (ص نسبی ) منسوب به کابل : رقص کابلی ، خنجر کابلی ، اهلیلج کابلی :
کنون چنبری گشت پشت یلی
نتابد همی خنجر کابلی .

فردوسی .


درفش درفشان پس پشت او
یکی کابلی تیغ در مشت او.

فردوسی .


بقلب اندرون چند از ایشان بکشت
چو بیچاره تر گشت بنمود پشت .

فردوسی .


ز ترکان بسی در پس پشت اوی
یکی کابلی تیغ در مشت اوی .

فردوسی .


ترجمه مقاله