ترجمه مقاله

کاتب السلطان

لغت‌نامه دهخدا

کاتب السلطان . [ ت ِ بُس ْ س ُ ] (اِخ ) (یا کاتب السلطانی ) میرمحمد شریف ، خواهرزاده ٔ میرعبداﷲ است ومیرعبداﷲ او را بجای فرزند تربیت کرده ، هنگام مرگ او را جانشین خود ساخته بود. وی با وجود کمالات انزوا گزیده و از خطاطی اعاشه میکرد. سال وفاتش در مرآةالعالم 1054 ذکر شده که البته سهو و لااقل تا چهارسال بعد که تاریخ تحریر این قطعات است حیات داشته است . (فهرست نمایشگاه خطوط خوش نستعلیق کتابخانه ٔ ملی ص 9).
ترجمه مقاله