ترجمه مقاله

کاتب

لغت‌نامه دهخدا

کاتب . [ ت ِ ] (اِخ ) مولانا انیسی . در خط نسخ تعلیق بطرز خود استاد عالمیان است و کسی مثل او ننوشته مگر برادرش و مولانا بسیار جامع فضایل و کمالات انسانیه بود و کسی نظیر او نبود و این مطلع ازوست :

مطلع


دل بکوی تو جوان آمد و اکنون پیرست
وه که خاک سر کوی تو چه دامنگیر است .

و له ایضاً


سر زلف ماه رویان چه خوش است باز کردن
گله های روز هجران بشب درازکردن .

(ترجمه ٔ مجالس النفائس ص 301).


ترجمه مقاله