ترجمه مقاله

کارتن

لغت‌نامه دهخدا

کارتن .[ ت َ ] (اِ مرکب ) عنکبوت را گویند. (برهان ) (انجمن آرا). مؤلف برهان گوید: اگر پای عنکبوت بر کسی بندند که شبها تب میکرده باشد تب ازو مفارقت کند، اگر جایگاه عنکبوت را با علک رومی بخور کنند تمام بگریزند و الا بمیرند :
جولهی را در خراسان بُد وطن
دام زرقش کار او چون کارتن .

سراج الدین راجی .


|| جولا. جولاهه .
ترجمه مقاله