ترجمه مقاله

کاردزن

لغت‌نامه دهخدا

کاردزن . [ زَ ](نف مرکب ) آنکه کارد بکسی زند. چاقوکش : امروز به فر دولت پادشاه جهان افروز اگر در گوشه ای کاردزنی است کار زنی پیشه گرفته ست . (جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله