کارد بر سر بردن
لغتنامه دهخدا
کارد بر سربردن . [ ب َ س َ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) بریدن سر.
- کارد بر سر قلم بردن ؛ تراشیدن آن :
قلم سرّ سلطان چه نیکو نهفت
که تا کارد بر سر نبردش نگفت .
- کارد بر سر قلم بردن ؛ تراشیدن آن :
قلم سرّ سلطان چه نیکو نهفت
که تا کارد بر سر نبردش نگفت .
سعدی (بوستان ).