ترجمه مقاله

کارساختگی

لغت‌نامه دهخدا

کارساختگی . [ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) عمل کارساخته . کارسازی : که باز چه طریق سازد که خویشتن رابه اردو اندازد چون این بهانه یافت بکارساختگی مشغول شد. (جهانگشای جوینی ). و رجوع به کار ساختن شود.
ترجمه مقاله