کار دراز گرفتن
لغتنامه دهخدا
کار دراز گرفتن . [ دِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) سخت گرفتن . اشکالتراشی کردن . کار دراز کردن :
خسروا نایبان استیفا
کار بر من دراز میگیرند
هر چه انعام پار امسالم
میدهندم فراز میگیرند.
خسروا نایبان استیفا
کار بر من دراز میگیرند
هر چه انعام پار امسالم
میدهندم فراز میگیرند.
سلمان (از آنندراج ).