ترجمه مقاله

کاشه

لغت‌نامه دهخدا

کاشه . [ ش َ / ش ِ ] (اِ) کاژ. (جهانگیری ). بمعنی کازه است و آن خانه ای باشد علفی که بر کنار کشت و زراعت سازند. (برهان ). رجوع به کازه شود. کومه . رجوع به کومه شود. جمس . رجوع به جمس شود. || یخ تنک و نازک را گویند و آن آبی است که در زمستان می بندد و منجمد میشود. (برهان ). یخ تنک را گویند زیرا که به شیشه ٔ شفاف شباهت دارد، کاش بمعنی شیشه است . (انجمن آرا) (آنندراج ) :
گرفت آب کاشه ز سرمای سخت
چو زرین ورق گشت برگ درخت .
رودکی (جهانگیری ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله