کاغذ کبود
لغتنامه دهخدا
کاغذ کبود. [غ َ ذِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) که به رنگ کبود باشد که کم ارزش تر از کاغذ سفید بوده است :
گر نسخه های شعرم از کاغذ کبود است
خالی ز حکمتی نیست چون کاغذ دوائی .
گر نسخه های شعرم از کاغذ کبود است
خالی ز حکمتی نیست چون کاغذ دوائی .
مخلص کاشی (از آنندراج ).