ترجمه مقاله

کاغنو

لغت‌نامه دهخدا

کاغنو. (اِ) کرمی باشدسیاه و سرخ و زهردار و او را خرزهره هم میگویند. (برهان ). کرمی که نقطه های سیاه دارد و در پالیزها بیشتر است و آن را به تازی ذروح گویند رجوع به کاغنه شودو کاونه نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). || بعضی گویند مرغی است که آن را عروسک خوانند و پیوسته شبها پرواز کند. (برهان ). || کرم شبچراغ . (انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به کاغنه شود.
ترجمه مقاله