کافوربیزیلغتنامه دهخداکافوربیزی . (حامص مرکب ) عمل کافور بیختن . کافور پخش کردن . کنایه از باریدن برف : هوا کافوربیزی می نمایدهوای ما اگر سرد است شاید.نظامی .