ترجمه مقاله

کام بخشی

لغت‌نامه دهخدا

کام بخشی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) تمتع. (ناظم الاطباء). رسیدن به آمال و آرزوها. (از ناظم الاطباء) :
طریق کامبخشی چیست ترک کام خود کردن
کلاه سروری آن است کز این ترک بردوزی .

حافظ.


|| سخاوت و جوانمردی :
سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد
که کامبخشی او را بهانه بی سببی است .

حافظ.


کام بخشی گردون عمر در عوض دارد
جهد کن که از دولت داد عیش بستانی .

حافظ.


|| قوت و قدرت . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله