ترجمه مقاله

کاژیره

لغت‌نامه دهخدا

کاژیره . [ رَ / رِ ] (اِ) کاجیره . کازیره . دانه ای باشد سفید که روغن از آن گیرند و آن را به عربی احریض خوانند و بعضی گویند احریض گل کاژیره است که به عربی آن را عصفر و معصفر خوانند و بعضی گل آن را کاژیره میگویند که معصفر باشد و بعضی نبات آن را، چه گل کاژیره و تخم کاژیره مشهور است . (برهان ). گیاه عصفر که تخم آن را کافشه نامند و با گل آن که زرد است رنگ کنند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله