کاکل کسی شکستن
لغتنامه دهخدا
کاکل کسی شکستن . [ ک ُ ل ِ ک َ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) برانگیختن و ترغیب دادن او را به کاری یعنی موکشان بر سر کار کشیدن . (آنندراج ) :
کاکلم میشکند ذوق می آشامیها
رعشه هرگاه به خاک از قدحم مل ریزد.
کاکلم میشکند ذوق می آشامیها
رعشه هرگاه به خاک از قدحم مل ریزد.
سیدحسین خالص (از آنندراج ).