کاکیالغتنامه دهخداکاکیا. (اِ) تار عنکبوت . (ناظم الاطباء) (شعوری ج 2 ورق 239). این کلمه «ابرکاکیا» ست شعوری نیز جای دیگربصورت ابرکاکیا آورده است . رجوع به ابرکاکیا شود.