کاکی
لغتنامه دهخدا
کاکی . (حامص ) پرگوئی . پرحرفی . پرچانگی کردن . (دزی ج 2 ص 435) (فرهنگ نفیسی ). || قدقد کردن . آواز برآوردن مرغ در موقع تخم گذاشتن . صدا کردن مرغ در موقعی که جوجه هایش را جمع میکند. (دزی ج 2 ص 435) (فرهنگ نفیسی ). خواندن مرغ جوجگان را به گرد خود به آواز.