ترجمه مقاله

کاکی

لغت‌نامه دهخدا

کاکی . (اِ) کاکو. خالو. (آنندراج ). خال . دائی . برادر مادر. || خاله . خواهر مادر. || عمه . خواهر پدر. (ناظم الاطباء). رجوع به کاکو شود.
ترجمه مقاله