ترجمه مقاله

کبوترباز

لغت‌نامه دهخدا

کبوترباز.[ ک َ ت َ ] (نف مرکب ) که کبوتر باختن کار دارد. که در کار پرورش و پرواز دادن و باختن کبوتر اهتمام دارد. کسی که با کبوتران بازی می کند و در طیران و پرواز آنها گرو می بندد. (ناظم الاطباء). || کبوتربان . (ناظم الاطباء). زَجّال . (ملخص اللغات حسن خطیب ). || کنایه از محیل و مکار است . || کنایه از رند پرکار است . (آنندراج ) :
کی جواب نامه آید زان سراپا ناز من
کرد ضبط نامه بر شوخ کبوترباز من .

اشرف (از آنندراج ).


ترجمه مقاله