ترجمه مقاله

کبودپیرهن

لغت‌نامه دهخدا

کبودپیرهن . [ ک َ هََ ] (ص مرکب ) که پیراهن کبود دارد. نیلی پیراهن . || آنکه به علامت سوکواری پیراهن کبود پوشد. کبودجامه :
ماهتان در صفر سیاه شده ست
زان چو گردون کبودپیرهنید.

خاقانی .


رجوع به کبودجامه شود.
ترجمه مقاله