ترجمه مقاله

کبک گدار

لغت‌نامه دهخدا

کبک گدار. [ ک َ گ ُ ] (اِ مرکب ) گدار کبک . گذرگاه کبک . معبر کبک . تنگه یا جزآن که کبکان گاه هجرت از آن گذرند و شکار در آن وقت سهل باشد. (یادداشت مؤلف ). معبر کبکان و آن سالی دوبار و در امکنه ٔ مخصوص باشد. (از یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله