ترجمه مقاله

کتابون

لغت‌نامه دهخدا

کتابون . [ ک َ ] (اِخ ) نام مردی و نام زنی بوده است و در فرهنگ جهانگیری و مؤیدالفضلاء نام دختر قیصر روم نوشته اند که زن گشتاسب بوده و اسفندیار از اوست . لیکن در مجمعالفرس سروری به این معنی بجای بای ابجد یای حطی آمده است ، اﷲ اعلم (برهان ). ظاهراً مصحف «کتایون » است . یوستی در نام نامه ٔایرانی نویسد: کتایون نخست نام برادر فریدون بوده (طبق نقل بندهش فصل 31 بند8) که فردوسی آن را کیانوش (در اصل بی نقطه ) بجای کتایون آورده است . دوم دختر پادشاه روم و زن گشتاسب و مادر اسفندیار است که نام دیگرش را ناهید گفته اند و فردوسی و مؤلف مجمل التواریخ بدین معنی آورده اند. اما بهمن نامه چاپ مول او را دختر پادشاه کشمیر محسوب داشته است . ولی در مجمل التواریخ چ بهار ص 53 نام دخترملک کشمیر «کسایون » آمده . ولف در فهرست شاهنامه کتابون ضبط کرده و گوید دخترقیصر روم و زن کی گشتاسب است . و کتایون صحیح بنظر میرسد. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به کتایون شود.
ترجمه مقاله