ترجمه مقاله

کتح

لغت‌نامه دهخدا

کتح . [ ک َ ] (ع مص ) سیر خوردن . (آنندراج ). سیرخوردن طعام را. (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). || برداشتن و انداختن بر کسی گرد و خاک را یا درکشیدن جامه را از وی . (آنندراج ). برداشتن و انداختن بر کسی گرد و خاک را باد و کشیدن جامه را از وی . (منتهی الارب ). || خوردن ملخ آنچه بر زمین بود. || رسیدن چیزی به پوست پس اثر کردن در آن . (آنندراج ) (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله