ترجمه مقاله

کثم

لغت‌نامه دهخدا

کثم . [ ک َ ث َ ] (ع مص ) قریب گردیدن و درنگ کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نزدیک گشتن و درنگی کردن . (از المنجد) (از اقرب الموارد). || سیر شدن و بزرگ شکم گشتن کسی . (از اقرب الموارد) (از المنجد) .
ترجمه مقاله