ترجمه مقاله

کثم

لغت‌نامه دهخدا

کثم . [ ک َ ] (ع مص ) در دهان درآوردن خیار را و شکستن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). در دهان درآوردن خیار و مانند آن را و شکستن آن . (از ناظم الاطباء). || سرنگون کردن . (از آنندراج ). سرنگون کردن در تیردان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بازگردانیدن کسی را از کار و بازداشتن از آن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || فراهم آوردن چیزی را. (از آنندراج ) (از منتهی الارب ). جمع کردن چیزی را. (از اقرب الموارد). || بر پی کسی رفتن . (آنندراج ). ازپی کسی رفتن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله