ترجمه مقاله

کثیر

لغت‌نامه دهخدا

کثیر. [ ک َ ] (اِخ ) کثیربن ابی سهل بن حمدان . وی از جانب کثیربن احمدبن شهفور در سال 304 هَ . ق . حاکم بست شد اما عصیان آورد و کثیربن احمد، محمدبن القاسم داماد خویش را با سپاهی بفرستاد تا او را گرفتند و به سیستان آوردند و کثیر بفرمود تا او را بکشتند و مثله کردند. رجوع به تاریخ سیستان ص 306 شود.
ترجمه مقاله