ترجمه مقاله

کجابه

لغت‌نامه دهخدا

کجابه . [ ک َ ب َ ] (اِ) کجاوه است و آن جایی است که بجهت نشستن سازند و برشتر بندند و به عربی هودج خوانند. (برهان ) (آنندراج ). ظعینه . کجاوه . (زمخشری ). کجبه . کجوه . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) : علی بن موسی الرضا به نیشابور آمد هر دو بهم در کجابه ای بودند بر یک اشتر. (تذکرة الاولیاء از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کجاوه شود.
ترجمه مقاله