ترجمه مقاله

کجی

لغت‌نامه دهخدا

کجی . [ ک ُ ] (اِ) مهره ای است به رنگ کبود که بر کلاه شیرخوارگان آویزند دفع مضرت چشم زخم را. نوعی مهره ٔ کبود که از سرپوش و کلاه کودکان آویزند دفع چشم بد را و چشم زاغ (ازرق ) را بدان مانند کنند. مهره ٔ آبی و روشن براق . مهره به رنگ آسمان . جَش . چش . و ظاهراً صورت دیگر آن کُجَه باشد. (یادداشت مؤلف ).
- مثل کجی ؛ چشمی که سیاهی آن به رنگ کبود روشن و شفاف است و کبودی آن ازکبودی چشم زاغ سبزتر است . چشمی که بجای سیاهی کبودی خوش آیند دارد. چشمی کبود و زیبا. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله