ترجمه مقاله

کج فرمای

لغت‌نامه دهخدا

کج فرمای . [ ک َ ف َ ] (نف مرکب ) کج فرما. کج فرماینده . که بر ناراست امر کند. که طریق صواب و صلاح نفرماید. که موافق صلاح نگوید :
کارها تنگ گرفته ست بدوی
روزه ٔ تنگخوی کج فرمای .

فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص 388).


ترجمه مقاله