کج کلا
لغتنامه دهخدا
کج کلا. [ ک َ ک ُ ](ص مرکب ) مخفف کج کلاه . (یادداشت مؤلف ) :
شاه کج کلا
ما شدیم اسیر
نان شده گران
و رجوع به کج کلاه شود.
شاه کج کلا
رفته کربلا
ما شدیم اسیر
از دست وزیر
نان شده گران
یک من یکقران .
(یادداشت مؤلف ).
و رجوع به کج کلاه شود.