ترجمه مقاله

کخج

لغت‌نامه دهخدا

کخج . [ ک ُ ] (اِ) گیاهی باشد که از آن جاروب سازند و آتش هم بدان روشن کنند و به این معنی با جیم فارسی هم آمده است . (برهان ). گیاهی که بدان زمین و فرش خانه را روبند و آتش نیز به آن افروزند. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). کخچ . (از برهان ) (ناظم الاطباء). علف جارو. خلنگ . (فرهنگ فارسی معین ) :
دست و پا و روی خوبان پر کلخج
ریش پیران زرد از بس دود کخج .

طیان بمی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله