ترجمه مقاله

کدری

لغت‌نامه دهخدا

کدری . [ ک ُ ] (ع اِ) ابر تنک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به کَدَرة شود. || نوعی از سنگخوار تیره رنگ پشت ابلق زردگلو. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سنگ خوار. (ناظم الاطباء). سنگخواره . قسمی از قطا و آن مرغی است . (مهذب الاسماء) :
در دامن کوه کبک شبگیران
در رفت به هم به رقص با کدری .

منوچهری .


و رجوع به سنگخواره شود.
ترجمه مقاله