ترجمه مقاله

کدود

لغت‌نامه دهخدا

کدود. [ ک َ ] (ع ص ) کثیرالکد. || بخیل . || آن که خویشتن به تعب اندازد: رجل کدود. (از اقرب الموارد). مرد رنج کش . (یادداشت مؤلف ). || چاه دشوارآب . (آنندراج ). چاهی که بزحمت آب آن کشیده شود. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || چاه بسیارآب . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله