کدور
لغتنامه دهخدا
کدور. [ ک ُ ] (ع مص ) تیره شدن . (منتهی الارب ). نقیض صفا. کَدارَة. کُدورَة. کُدُر. کَدَر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مخفف کدورت نیز آمده مثل ضرورت و ضرور و در قاموس کدور را مصدر گفته است . (آنندراج ) :
سحاب فضل تو آلودگان عصیان را
به آب توبه فروشست تن ز گرد کدور.
رجوع به کدارة و کدورة و کدر شود.
سحاب فضل تو آلودگان عصیان را
به آب توبه فروشست تن ز گرد کدور.
سلمان (از آنندراج ).
رجوع به کدارة و کدورة و کدر شود.