کرانه داشتن
لغتنامه دهخدا
کرانه داشتن . [ ک َ ن َ / ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) بر کنار بودن .بر ساحل جای داشتن . دور از میانه بودن :
کرانه داشتم از بحر فتنه چون کف آب
نهنگ عشق توام در میانه بازآورد.
کرانه داشتم از بحر فتنه چون کف آب
نهنگ عشق توام در میانه بازآورد.
خاقانی .