ترجمه مقاله

کران

لغت‌نامه دهخدا

کران . [ ک ُ ] (اِخ ) شهری است نزدیک دارابجرد یا نزدیک سیران . (منتهی الارب ). شهرکی است [ به ناحیت پارس ] از حدود سیراف ، آبادان با مردم بسیار. (از حدود العالم چ ستوده ص 141). حمداﷲ مستوفی در نزهةالقلوب آورده است : کران و ایراهستان در بیابانی است گرمسیر بغایت چنانکه تابستان آنجا جز معدودی نباشند و آب روان و کاریز نداردو غله ٔ آنجا همه دیمی بود و از میوه جز خرما ندارندو مردم غریب جز سه ماه سر مادر آنجا نتوانند بود. (از نزهةالقلوب چ دبیرسیاقی ص 142). رجوع به نزهةالقلوب و فارسنامه ٔ ابن البلخی چ اروپا صص 140-141 شود.
ترجمه مقاله