ترجمه مقاله

کرب

لغت‌نامه دهخدا

کرب . [ ک َ ] (ع مص ) دشوار و سخت گردیدن غم برکسی و اندوهگین کردن او را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بی آرام کردن اندوه کسی را. (غیاث اللغات ). اندوهگین کردن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ترجمان جرجانی ). غمگین کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). || دشوار آمدن کار بر کسی . (از اقرب الموارد). || کرب بستن دلو را. (منتهی الارب ). رسن بستن به دسته ٔ دول . (ناظم الاطباء). || تافتن ریسمان را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تافتن . (منتهی الارب ). || تنگ گردانیدن بند بر بندی . (منتهی الارب ) (از تاج المصادر بیهقی ). تنگ گردانیدن قید و بند را بر بندی . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برگردانیدن وشیار کردن زمین را جهت کشت . کِراب . (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد). رجوع به کراب شود. || گرفتن بیخ ستبر و پهن نخل را. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله