ترجمه مقاله

کردگاری

لغت‌نامه دهخدا

کردگاری .[ ک ِ دْ / دِ ] (ص نسبی ) ایزدی . خدایی :
ای میر مصطفی را گفتند کافران بد
با آن همه نبوت وآن فر کردگاری .

منوچهری .


ترجمه مقاله