ترجمه مقاله

کردگر

لغت‌نامه دهخدا

کردگر. [ ک َ گ َ ] (ص مرکب ) عامل . فاعل . (ناظم الاطباء) (فهرست شاهنامه ٔ ولف ). مؤثر. (ناظم الاطباء).
- کردگرنزدیک ؛ عامل بلاواسطه . (ناظم الاطباء).
|| (اِخ ) خدا. ایزد. کردگار :
نخست آفرین کرد بر کردگر
کز او دید نیرو و بخت و هنر.

فردوسی .


ترجمه مقاله