کردگیلغتنامه دهخداکردگی . [ ک َ دَ/ دِ ] (حامص ) عاملیت . فاعلیت . کنندگی : ز گردش شود کردگی آشکارنشان است پس کرده بر کردگار.اسدی (گرشاسبنامه ).