ترجمه مقاله

کرشاء

لغت‌نامه دهخدا

کرشاء. [ ک َ ] (ع ص ) زن بزرگ شکم . (ازمنتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). || پای گوشت ناک هموار اخمص خردانگشت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || ید کرشاء؛ دست خردانگشت . (مهذب الاسماء). || خرماده ٔ بزرگ تهیگاه ِ بزرگ سرین . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). خرماده ٔ بزرگ تهیگاه بزرگ کفل . (ناظم الاطباء). || زهدان دورتک . (ازمنتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رحم بعید. || دلو بزرگ برآماسیده اطراف . (از اقرب الموارد). || (اِخ ) نام اسب بسطام بن قیس . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله