کرشمه سنج
لغتنامه دهخدا
کرشمه سنج . [ ک ِ رِ م َ / م ِ س َ ] (نف مرکب ) آنکه کرشمه ٔ معشوقان و دیگران سنجد. هدف کرشمه . (فرهنگ فارسی معین ) :
به صوفیانه ادایی که سر زد از لب ما
کرشمه سنج کنایات این و آن گشتیم .
به صوفیانه ادایی که سر زد از لب ما
کرشمه سنج کنایات این و آن گشتیم .
طالب آملی (از آنندراج ).