ترجمه مقاله

کرظة

لغت‌نامه دهخدا

کرظة. [ ک ُ ظَ ] (ع اِ) کُظرة. (از اقرب الموارد). چوبک گوشه ٔ کمان . || پی که دربن سوفار تیر پیچند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله