ترجمه مقاله

کرنجو

لغت‌نامه دهخدا

کرنجو. [ ک َ رَ ] (اِ) مرض کابوس است . (آنندراج ) (انجمن آرا). بمعنی کابوس است و آن سنگینیی باشد که در خواب بر مردم افتد. (برهان ). گرانی باشد که در خواب بر مردم افتد و آن را بتازی کابوس خوانند و به فارسی عبدالجنگ خوانند. (فرهنگ اوبهی ). فربخک . (جهانگیری ). سودائی و ثقلی است که در خواب بر مردم افتد. (یادداشت مؤلف ) :
ز ناگه بار پیری بر من افتاد
چو بر خفته فتد ناگه کرنجو.

فرالاوی .


رجوع به کابوس شود.
ترجمه مقاله