ترجمه مقاله

کرنج

لغت‌نامه دهخدا

کرنج . [ ک َ / ک ُ رِ / ک ِ رَ ] (اِ) سیاه دانه باشد و آن تخمی است سیاه که بر روی نان کنند. (برهان ) (آنندراج ). سیاه دانه . شونیز. (ناظم الاطباء) (جهانگیری ). دانه ٔ سیاه و خوشبو. حبةالسوداء. (یادداشت مؤلف ). اسم فارسی شونیز است و نیز به فارسی سیاه دانه نامند. (فهرست مخزن الادویه ).
ترجمه مقاله